- دیگ نهادن ((نَ دَ))
- نهادن دیگ بر روی آتش، دیگ بار کردن، کر و فر و خودنمایی کردن، لاف زدن
معنی دیگ نهادن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نهادن دیگ بر روی آتش دیگ بار کردن، کر و فر و خودنمایی کردن لاف زدن
فرا پیش آوردن، از جای اصلی بنزدیک خود آوردن، مقابل پس نهادن: آینه ای که پیش نه از دل صافی گهر صورت خود را بین معنی اشیاطلب، (وحشی)، برابر چیزی گذاشتن برای منع عبور ایجاد مانع و سد کردن: ای پای بست عمر، تو بر رهگذار سبیل چندین امل چه پیش نهی مرگ از قفا. (سعدی)، برابر چشم نهادن نصب العین ساختن: چون پادشاهی برکسری انوشیروان عادل قرار گرفت عهود اردشیرین بابک پیش نهاد. یا پا (قدم) پیش نهادن، اقدام کردن مقدم شدن: قدم پیش نه کز ملک بگذری که گر باز مانی ز دد کمتری. (سعدی)
پیش گذاشتن، جلو آوردن و پیش روی خود نهادن، برابر چشم قرار دادن، چیزی جلو کسی قرار دادن، مانعی در راه کسی یا چیزی قرار دادن
دلبستگی یافتن، رغبت پیدا کردن، دل بستن
قدم گذاردن فراتر رفتن: چو از نامداران بپالود خوی که سنگ از سرچاه ننهادیی... (شا. لغ)، پاگذاشتن مستقرشدن: بهر تختگاهی که بنهاد پی نگهداشت آیین شاهان کی. (نظامی)
پا گذاشتن، قدم گذاشتن، بنا کردن
کنایه از به کسی یا چیزی دل بستن، دل بستگی پیدا کردن، به کسی یا چیزی علاقه مند شدن
کنایه از تسلیم شدن، گردن نهادن، فروتنی کردن، فرمان بردن